کجایید ای شهیدان خدایی
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
جیب پیراهنی آغشته به خون را گشتند
نامه ای را که به مقصد نرسید آوردند
نامه مثل جگر تشنه ی تو سوخته بود
قفل آن باز نشد هرچه کلید آوردند
مادرت گفت کبوتر شده ای ، می دانست
آسمان را به هوای تو پدید آوردند
لحظه ی رفتن تو خوب به یادش مانده
آب و آیینه و قرآن مجید آوردند
جانماز متبرک شده اش را آنروز
با گلی سرخ که از باغچه چید آوردند
وقت رفتن تو خودت روضه ی اکبر خواندی
کوچه ابری شد و باران شدید آوردند
سالها بعد تو از راه رسیدی اما...
خوب شد مادرت آنروز ندید آوردند...
پیکری را که به شش ماهگی ات میمانست
پیکری را که به قنداق سفید آوردند
حتم دارم که خود حضرت زهرا هم بود
روزهایی که به این شهر شهید آوردند
*******************************
سبکبالان عاشق
خوشا آن روز را که سنگری بود
شبی ، میدان مینی ، معبری بود
خوشا آن روزهای آسمانی
که شوری بود ، سودا و سری بود
خوشا روزی که دل را دلبری بود
غزل خوان نگاه آخری بود
خوشا آن روزها در خط اروند
هوای روضه های مادری بود
و اهل آسمان بودیم آن روز
که قدری بی نشان بودیم آن روز
و نای دل نوای نینوا داشت
و با صاحب زمان(عج) بودیم آن روز
و کاش آن روزگاران گم نمی شد
هوای خوب باران گم نمی شد
صفای جبهه ها می ماند ای کاش
صدای پای یاران گم نمی شد
سبک بالانِ عاشق
یاد آنان که از خدا گفتند
واقعاً یا امام رضا گفتند
هرکجا عرصه تنگ تر میشد
بیشتر ذکر ربنا گفتند
از امام زادگانِ عشقند و
عشق را غرق خون ثنا گفتند
در حسینیه های خاکیِ خود
یا ابالفضل ِ بی ریا گفتند
اکثراً بی کفن شهید شدند
بسکه از داغ بوریا گفتند
شب جمعه به دوستانِ خود از
قصد رفتن به کربلا گفتند
عده ای مصلحت طلب ماندند
پس از آنها چه حرفها گفتند
با دروغ و دغل ز بیت المال
سیر خوردند و قِصه ها گفتند
دردِ جانباز را نفهمیدند
به فداکاری اش چرا گفتند
بین دانشکده به فرزندِ
شهدا حرف ناروا گفتند
عده ای آل رهبری بودند
باز از غیرت و وفا گفتند
شهدا شمع ِ محفل عشقند
جلوه ی ناب و کامل ِ عشقند
یا امام رضا(ع)
دودمه:
دلم آواره شد و خواهرم آواره نشد(2)
یا حسین یا جَدّا(2)
جگرم پاره شد و پیرُهنم پاره نشد(2)
یا حسین یا جَدّا(2)
(جواد حیدری)
******************************
یا امام حسن(ع)
دودَمه:
سینه ی پاک حسن سوخته از زهر جفا(2)
آه و صد واویلتا(2)
میزند زینب به سر همراه شاه کربلا(2)
آه و صد واویلتا(2)عشق را بـا خـون خـود کردی تـو معنـا ای شهیـد!
خـویـش را بـردی بـه اوج عـرش اعـلا ، ای شهید!
زنـدگی تسلیم تـو شد ، مــرگ خــالی از عــدم
زنـده تــر از تـو نمی بینـم بـه دنیــــا ای شهیـــــد!
در کـلاس عشـق تــو ، استــادهــا بنشستــه اند
کـــز تـو آمـوزنــد ســــرمشق الفبـــا، ای شهید!
نــور می پــاشی بسان مــاه بــــر قصر امـل
عشـق می نوشد ز تـو عــاشقترین ها ای شهید!
مـأمـن جــانْ پَـرورت ، ســـــرمنــزل مقصـــودها
حـــاصلی از بــاورت ، روح تـجلّا ای شهیـــــــــد!
عـــالمی حیـــران بـه شور و عشقبــــازی های تـو
گلشنـــی حسرت بـــه دیـدار تـو رعنـا، ای شهید!
جــز خــدا واقف نـشد بـــر اوج عـرفـان تــــو کس
چــونکه گشتـــه عـاشقت آخـر خـدا را ای شهیـد