هیئت حسینیه کبابیان

شبهای جمعه - مسجد یزدان - بلوار خواجه رشید

هیئت حسینیه کبابیان

شبهای جمعه - مسجد یزدان - بلوار خواجه رشید

هیئت حسینیه کبابیان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۹
هیئت حسینیه کبابیان همدان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۷
هیئت حسینیه کبابیان همدان




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۶
هیئت حسینیه کبابیان همدان

  کجایید ای شهیدان خدایی

خبر این بود که یک سرو رشید آوردند

استخوانهای تو را در شب عید آوردند


جیب پیراهنی آغشته به خون را گشتند

نامه ای را که به مقصد نرسید آوردند


نامه مثل جگر تشنه ی تو سوخته بود

قفل آن باز نشد هرچه کلید آوردند


مادرت گفت کبوتر شده ای ، می دانست

آسمان را به هوای تو پدید آوردند


لحظه ی رفتن تو خوب به یادش مانده

آب و آیینه و قرآن مجید آوردند


جانماز متبرک شده اش را آنروز

با گلی سرخ که از باغچه چید آوردند


وقت رفتن تو خودت روضه ی اکبر خواندی

کوچه ابری شد و باران شدید آوردند


سالها بعد تو از راه رسیدی اما...

خوب شد مادرت آنروز ندید آوردند...


پیکری را که به شش ماهگی ات میمانست

پیکری را که به قنداق سفید آوردند


حتم دارم که خود حضرت زهرا هم بود

روزهایی که به این شهر شهید آوردند


*******************************


سبکبالان عاشق

خوشا آن روز را که سنگری بود

شبی ، میدان مینی ، معبری بود

خوشا آن روزهای آسمانی

که شوری بود ، سودا و سری بود


خوشا روزی که دل را دلبری بود

غزل خوان نگاه آخری بود

خوشا آن روزها در خط اروند

هوای روضه های مادری بود


و اهل آسمان بودیم آن روز

که قدری بی نشان بودیم آن روز

و نای دل نوای نینوا داشت

و با صاحب زمان(عج) بودیم آن روز


و کاش آن روزگاران گم نمی شد

هوای خوب باران گم نمی شد

صفای جبهه ها می ماند ای کاش

صدای پای یاران گم نمی شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۹
هیئت حسینیه کبابیان همدان

 سبک بالانِ عاشق

یاد آنان که از خدا گفتند

واقعاً یا امام رضا گفتند

 

هرکجا عرصه تنگ تر میشد

بیشتر ذکر ربنا گفتند

 

از امام زادگانِ عشقند و

عشق را غرق خون ثنا گفتند

 

در حسینیه های خاکیِ خود

یا ابالفضل ِ بی ریا گفتند

 

اکثراً بی کفن شهید شدند

بسکه از داغ بوریا گفتند

 

شب جمعه به دوستانِ خود از

قصد رفتن به کربلا گفتند

 

عده ای مصلحت طلب ماندند

پس از آنها چه حرفها گفتند

 

با دروغ و دغل ز بیت المال

سیر خوردند و قِصه ها گفتند

 

دردِ جانباز را نفهمیدند

به فداکاری اش چرا گفتند

 

بین دانشکده به فرزندِ

شهدا حرف ناروا گفتند

 

عده ای آل رهبری بودند

باز از غیرت و وفا گفتند

 

شهدا شمع ِ محفل عشقند

جلوه ی ناب و کامل ِ عشقند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۶
هیئت حسینیه کبابیان همدان

    یا زهرا (س)

نیمه شب بود و هوای فاطمیه که دلم دست به سینه پر زنان رفت مدینه که سلامی بدهد عرض ارادت به همان مادر مظلومه که زخمیست ز کینه، که سرت باد سلامت، تویی اسوه ی ایثار و شهامت و منم خاک کف پای غلامت و دلم سخت به دنبال مزارت که نِشیند به کنارت و سراپاش نثارت و سر خویش بریزیم غبارت و نبینیم که پرپر شده گلهای بهارت...

پشت دیوار نشستم و از این غصه شکستم به سرم ناله ی مولا، به دلم نغمه ی زهرا، که دلم دید دو گلدسته ی والا و من غرق تماشا که عجب صحن و سرایی و چه ایوان طلایی و عجب قبله نمایی، چه خوش حال و هوایی، که یکی گفت: "که این قبه مگر خلد برین است که خاک در آن سرمه ی جبریل امین است و هر شاه و ملک در حرمش گوشه نشین است؟" ندا داد منادی: "که این بارگه خسرو دین است و این مرقد مولای زمان است و زمین است، و این خاک، مطهر ز تن پاک امیر مومنین است"...

دلم باز پی نغمه سرایی، و این بار به سر شور و نوایی، که اجابت بشود ذکر و دعایی و شوم کرب و بلایی که صدا گفت: "که این کشته، همان زاده ی فتاح حنین است، و این شمس چراغ مغربین است و ضیاء مشرقین است و این جاده که بین الحرمین است، همان منزل عشاق اباالفضل و حسین است"...

باز کبوتر شدم و پر زدم از صحن و سرایش و رسیدم به حریمی که در آن مرقد آقای کریمی، که ندا گفت: "که این خانه همان باب نزول برکات است و همین جاست که آغازگر جاده بزم عتبات است و گدای در این خانه در اوج درجات است و این صحن همان ساحل کشتی نجات است، و اینجاست همان دایره معرفت بخشش و احسان که رسد سایه او بر سر انسان، که نه، حتی نفس آهوی وحشی رمیده، از این جلوه عیسایی ارباب دمیده و این گنبد زردی که شده جلوه گر صبح سپیده بود مطلع نورانی هر شعر و قصیده..."

دلم خسته از این غربت و گمنامی و دنبال سلامی که رسد از طرف یار همان دلبر و دلدار همان مونس و غمخوار که دلم در طلب دیدن رویش و دعا در وسط مسجد نورانی کویش شده پرپر، که بگویم دل من خسته از غربت مادر، و تو ای منتقم حادثه ی در، نفسی پیش دلم باش دو خط روضه بخوانیم و بنالیم از این درد و از این غم واز این سیل دمادم و بگیریم همان شور محرم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۵
هیئت حسینیه کبابیان همدان

یا امام رضا(ع)

دودمه:

دلم آواره شد و خواهرم آواره نشد(2)

یا حسین یا جَدّا(2)


جگرم پاره شد و پیرُهنم پاره نشد(2)

یا حسین یا جَدّا(2)


(جواد حیدری)

******************************


یا امام حسن(ع)

دودَمه:


سینه ی پاک حسن سوخته از زهر جفا(2)

آه و صد واویلتا(2)

 

میزند زینب به سر همراه شاه کربلا(2)

آه و صد واویلتا(2)

***************************

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۲
هیئت حسینیه کبابیان همدان

دنبال شعر و قافیه بودم تمام ِ عمر

این شعرها حواس ِ مرا از تو پَرت کرد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۹
هیئت حسینیه کبابیان همدان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۲
هیئت حسینیه کبابیان همدان

شرف الشمسی که سنگ نیست
در باور عامیانه، «شرف الشمس» نگین انگشتری زردرنگ است که بعضی ها به نیت گشایش در کارها به دست می کنند. اما در واقع شرف الشمس سنگ نیست. بلکه دعایی منسوب به امام علی(علیه السلام) است که در روز نوزدهم فروردین با آدابی خاص می نویسند و نقشی رمزگونه را پشت انگشتر عقیق زردرنگ حک می کنند.


در روز شرف الشمس شکل شرف الشمس را از ساعت 11 ظهر تا ساعت 23 روی طلا ، عقیق زرد ، پارچه زرد کشیده و یا حک نموده و یا با خط زرد روی کاعذ و یا پارچه می نویسید و دعای آورده شده را خوانده و نوشته و بعد هر حاجتی که از خدا دارند را زیر دعا می نویسند و در قرآن می گذارند.

 

اما نقش های رمز گونه ای که شرف ‏الشمس نامیده می‏شود در کتاب «جنة‏الوافیه» مشهور به «مصباح کفعمی» آمده است. کفعمی در حاشیه کتاب می‏نویسد: «در بعضی از کتاب‏های علمای شیعه دیدم که این شکل از امیرالمۆمنین(علیه السلام) نقل شده است.که وقتی عازم جهاد بود در بین راه که استراحت می کردند این شکل ها را بر روی سنگی حک کرد و فرمود: این رمز پیروزی ماست . به نظر می‏رسد بیان چنین نقلی محکم نیست؛ چون سند این روایت تا امیرالمۆمنین(علیه السلام) ذکر نشده است. » مرحوم شیخ بهایی هم همین شکل را در کتاب «سرّ المستتر» با اندکی تغییر آورده است. البته در کتاب‏های یاد شده این شکل به «شرف‏ الشمس» نامیده نشده است و احتمالاً تشخیص اساتید علم ختوم و اذکار این بوده که این شکل در شرف شمس - که نوزدهم فروردین ماه است - نوشته شود که ساعت خوبی است و باعث تأثیر بیشتر این شکل خواهدبود.


در کتاب های اسلامی هم نقش شرف الشمس هم را شامل پنج اسم اعظم خداوند می دانند که آنها را کلمات مبارکه: الله، جمیل، رحمن، مۆمن و نور گفته اند و بجای نقش از پنج حرف اول آنها بصورت ا.ج.ر.م.ن میتوان استفاده کرد.
از سنگ شرف الشمس برای : چشم زخم ، گشایش امور ، برآورده شدن آرزوها ، افزایش رزق و روزی استفاده می شود.

 

نگین یا انگشتر و آویز شرف شمس برای ایمنى در سفرها و دفع از بدى ها حفظ وحفاظت جان و خیر و نیکى وافزایش رزق وروزی وآرامش رفع چشم زخم براورده شدن حاجات وآرزوها و درمان عمومی جسا وروح مخصوصاً افزایش قدرت بدنی و هاله نورانی اطراف بدن وبخاطر مصرف عقیق زرد آن باعث پاک کردن و تصفیه دستگاه گوارش شده و بر روی هضم و جذب غذا و گردش خون در بدن وچاکرای ۳ وغددپانراس ولوزالمعده وجواره مرتبط با این دو غدد تأثیر فوق العاده ای دارد .

 

برخی میگویند: نوشته شرف شمس شامل ۵ اسم اعظم خداوند است برخی دیگربه این باورند که شرف شمس امضاء رمزی مولا علی (ع) است ، برخی به ثبت نام موکل شمس را قبول دارند برخی می گویند دعای شرف شمس روی انگشتر حضرت سلیمان (ع)همراه با عبارت لااله الالله الملک الحق المبین ویا الملک لله حک شده بوده ولیکن عظمت شرف شمس و آداب نوشتاری باطنی آن بالا تر از همه اینها است وحک کردن یا نوشتن آن کار هر کسی که واقف به علوم غریبه نیست نمی باشد ، در سال یکبار شرایط مهیا میشود تا موکلین خورشید به زمین بیایند و خورشید در بهترین موقعیت خود در کل کهکشانها قرار گیرد تا خورشید در آن زمان نسبت به سایر کواکب روی زمین قدرت بیشتری داشته باشد .

 

 

بین طلوعین ۱۹ فروردین بهترین زمان وموثر ترین آن است بشرطی که ۱۹ عمل هنگام نوشتن رعایت شود که فقط به چند مورد آن میتوان اشاره نمود ونویسنده حتماً باید واجدشرایط باشد .

 

برخی می گویند نقش شرف شمس کلمات الله ، جمیل ، رحمن ، مومن و نور است که بجای نقش کلمات از پنج حرف اول آنها بصورت ا.ج.ر.م.ن میتوان استفاده کرد .

 

شرف شمس دارای اثرات و خواص بیشماری است که نمى توان آن را انکار نمود، چنانکه فردى را نزد حاکمى به سبب جرمى مى بردند حضرت صادق (علیه السلام) فرمود که انگشترى عقیق به او برسانند، انگشترى به او رساندند و مکروهى به او نرسید .

 

یا شخصى را از برابر حضرت امام محمد باقر (ع) گذرانیدند تازیانه بسیار بر او زده بودند . حضرت فرمود: انگشتر عقیق او کجاست، اگر با او مى بود تازیانه نمى خورد . یا آنکه کسى نزد حضرت خاتم (ص) آمد و شکوه نمود که دزد در راه اموال مرا ربود، حضرت فرمود: چرا انگشتر عقیق در دست نداشتى که آن از هر بدى آدمى را نگاه مى دارد .

 

ارزش سنگ عقیق مخصوصاً عقیقی که مزیّن به شرف شمس باشد را نمی توان در چند جمله بیان نمود ، پیامبران و ائمه اطهار (ع) بر سنگهای انگشتر صحه گذاشته اند اما نه به خاطر آنکه اثرى جادویى دارند، بلکه آن نگین هرچه باشد برگزیده شده و براى دارنده آن اثراتى از جمله فتح مهمات و دفع بلیات و غیره دارد و اثرات آنها ذاتى نیست و از جانب خداى تعالى است . پس اگر کسى اثر آنچه را که همراه خود مى دارد ، ذاتى و مستقل بداند به خداى یگانه شرک ورزیده است . همه ملک سلیمان را خداوند در انگشتر او قرار داده بود، هرگاه سلیمان آن در دست مى گذاشت تمامى جن و انس و شیاطین و همه پرندگان و وحوش به نزد وى حاضر گشته و از او اطاعت مى کردند . باد مأمور حمل تخت او بود و همه شیاطین و انسانها و پرندگان و چهار پایانى که تحت اوامرش بودند همگى آنها را جابه جا مى نمود.

 

سلیمان به گاهی اوقات ، انگشترش را در اختیار برخى از خدمتکارانش قرار مى داد. روزى شیطان آمد و خادم او را گول زد و انگشتر را از او ستاند و آن را در دست نهاد ، نتیجه آن شد که تمام شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش مسخر او گشتند و آن حضرت در جست و جوى انگشتر شد ولى آن را نیافت . سرانجام شیطان ترسید که مردم متوجه حیله او شوند آن را به دریا انداخت . خداى – عزوجل – ماهى را مأمور به بلعیدن آن انگشتر نمود ، بنى اسرائیل چهل روز در جست و جوى حضرت سلیمان بودند و از آن طرف سلیمان در ساحل دریا به دنبال انگشتر بود و با گریه و زارى به سوى خداى تبارک و تعالى استغفار مى نمود و از این اتفاق به جانب خدا توبه مى کرد . پس از چهل روز به صیادى رسید که ماهى صید مى کرد ، حضرت سلیمان به او کمک نمود . آن صیاد پس از صید ، یک ماهى به سلیمان داد ، او شکم ماهى را شکافت انگشتر خود را در آن دید و انگشتر را به دست کرد و شیاطین و جن و انس و پرندگان و وحوش در برابرش خضوع کردند و پادشاهى او به همان حالت اول بازگشت و حضرت ، آن شیطان (که انگشتر را ربوده بود) به همراه لشگرى که همراه او بودند به وسیله اسماء الهى حبس نمود و عده اى را در دل دریا و بعضى را در میان سنگ و صخره ها زندانى نمود و آن شیاطین تا روز قیامت زندانى و معذب هستند .

 

حضرت محمد(ص) فرمودند: (یا على) همانا عقیق اولین کوهى است که به ربوبیت خداى متعال و نبوت من و وصى بودن تو و امامت فرزندانت و اختصاص داشتن بهشت به پیروان تو و اختصاص آتش به دشمنان تو شهادت داده است. از شرف شمس همه بعنوان نمونه ای از خاتم سلیمانى نام برده اند و آن را به عوالم خمسه تفسیر کرده اند و رازی از تورات و انجیل و قرآن می دانند که در کتاب شمس معارف کبرى جلد اول مطالب بیشتری در خواص شرف شمس آورده شده وحضرت آیت الله حسن زاده آملی وشیخ بهای به مطالب بیشتری در این زمینه اشاره فرموده اند .

 

دعای شرف الشمس
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَللّهُم اِنّی اَسئَلُکَ بِالهاءِ مِنْ اِسمِکَ الْاَعظَم و بالثَلآثِ العِصّیِ و بالالَفِ المُقَّّوِم و بِالمِیمِ الطَمیس الاَبتَر و بالسِّلمِ و بالاَربَعَه الَتِی ه ‍ ِی کالکَفِ بِلا مُعصَم و بِالهاءِ المَشقُوقَه و بالواوِ المُعظَّم صوره اِسمکَ الشَّریفِ الاَعظَم اَن تُصَلِیَ علی سَیِّدِنا مُحمَّدِ وَ آلِهِ بعدد حروف ماجری بِالقلم و اَن تَقضِی حاجَتِی.
 
نکاتی که در هنگام نوشتن باید رعایت شود:
1-هیچ خطی دوبار کشیده نشود
2-سوراخ های ستاره و میم و ها و واو بسته نشود
3-خطوط ابتدا و انتهای ستاره یگدیگر را قطع نکنند
4-اندازه الف ها یکسان باشد
5- واو آخر روی تمام نقش کشیده شود
6- اگر روی کاغذ نوشته میشوند با گلاب و زعفران نوشته شوند.

 

جدول 4*4 شرف شمس

 جدول 4*4 شرف شمس نیز بدین شکل است که خواص یکسانی با نقش دارد.

 

دو نکته مهم دیگر درباره شرف شمس
1- اگر از نگین استفاده میکنید سعی کنید هر سال در ساعت ذکر شده و با آداب کامل بوسیله یک سوزن روی نقش کنده شده را دوباره خراش دهید.
2- اگر روی کاغذ نوشتید آن را باز نکنید و به کسی نشان ندهید و در آخرین چهارشنبه سال به آب روان بسپارید.
 

منبع :

tebyan

ferz


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۲:۲۷
هیئت حسینیه کبابیان همدان

جشن میلاد امام جواد و حضرت علی اصغر علیهم السلام توسط هیئت عاشقان کربلا ، مسجد محمدیه ، کوی خاتم با مداحی حاج هاشم رازقی برگزار گردید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۸
هیئت حسینیه کبابیان همدان

سردار رشید اسلام شهید محمد رضا ارجمندیان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۲
هیئت حسینیه کبابیان همدان